دلباخته "پارت ۱۰"
لباسو پوشیدم و رفتم پایین از پله ها؛ همین که رسیدم پایین پله ها یه اقای خوشتیپ سیاه پوش، با عینک وارد شد...فک کنم صاحب اون ماشین بود.
دقیقا روبه روی من بود....با دیدنش روی پله آخر استپ کردم!
÷ تو کی هستی؟
_من...من......من پرستارم
÷ نمیدونی صاحب این خونه کجاست؟ تهیونگ
_ن...نه
یهو جیمین پرید وسط....
=عــــــــرررر هیونگ....!!!
پرید بغلش، اما پسر خوشـتیپ جیمینو از خودش جدا کرد
÷صد دفه بهت گفتم خوشم نمیاد کسی بهم بچسبـه!!
=ای بابا....جین هیونگ انقد سخت نگیر
( جین؟ اسمش جین بود؟! )
=هیونـــــــــگ برام چی آوردی؟
÷هیچی
=شوخی نکن من که میدونم آوردی....راستی، اون دختره لوس هم اومده، جولیا...!
╭┈🦋-----
لایک میکنین دیگه ، نه ؟
و یسوال کسی رولپلیر هسد ؟ چون خودم رولپلیر شدم دارم میپرسم ")
دقیقا روبه روی من بود....با دیدنش روی پله آخر استپ کردم!
÷ تو کی هستی؟
_من...من......من پرستارم
÷ نمیدونی صاحب این خونه کجاست؟ تهیونگ
_ن...نه
یهو جیمین پرید وسط....
=عــــــــرررر هیونگ....!!!
پرید بغلش، اما پسر خوشـتیپ جیمینو از خودش جدا کرد
÷صد دفه بهت گفتم خوشم نمیاد کسی بهم بچسبـه!!
=ای بابا....جین هیونگ انقد سخت نگیر
( جین؟ اسمش جین بود؟! )
=هیونـــــــــگ برام چی آوردی؟
÷هیچی
=شوخی نکن من که میدونم آوردی....راستی، اون دختره لوس هم اومده، جولیا...!
╭┈🦋-----
لایک میکنین دیگه ، نه ؟
و یسوال کسی رولپلیر هسد ؟ چون خودم رولپلیر شدم دارم میپرسم ")
۴۷.۴k
۰۹ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.